سلامان زندگی❤️💫🌚

خدایا شکرت 🌠❤️

بخاطر خودت و همه چی..دوستت دارم زیبای من که مال منی و اینقدر قشنگ خدایی می‌کنی و حواست به منه🌠

دیشب از سر عشق باهم حرف زدیم و چای محبوبم رو نوشیدیم،بابا جان میگن ،خیلی وقته کیک های خوشمزتو درست نکردی ،اندکی به فکر فرو رفتم در دل زمزمه کردم شاید چند مدت بود زندگی رو رها کرده بودم..نزدیک صبح با حمله ی شدید ،تنگی نفس بیدار شدم ،چنان سرفه زدم بندبند وجودم می‌سوخت ،مامان بابا و‌مانیا شونه هامو ماساژ دادن و امپولمو زدن،اسپری هم کارساز نبود بعد نزدیک اذان آرام گرفت تنم،بعد خواهرک زنگ زد از دردش گفت ،قربونت بشم دردانه ،که من در درد باشم تو هم نیز...

صبح بابا جان سرمو بوسید ،بغلم کرد،در میان صبح به سقف آبی آسمان خیره شدم و گفتم ببین گلی ،دنیا چقدر کوچیکه و فرصت چقدر محدوده،حیفه خودتو سرگرم چیزایی،کارایی بکنی که بخاطرش رسالت نداری و تورو گوهر وجودتو از خود اصلی ات دور میکنه،بکنی،قبل رهایی از تن به خودت بیا و زندگی کن اونطوری که خدات گفته و ازت انتظار داره،درسته تو جاهایی خطا رفتی و یکی شدی مث تموم اونایی ک گم شدن تو روزمرگی ها و ازشون جز تکرار عادت زیست چیز دیگه ای نمونده،تو به اصلت برگرد فرصت حیاتت محدوده قشنگم هر لحظه ممکنه روحت تنت رو ترک کنه ،عاشقی کن ،عشقت رو فقط به عزیزانت و تموم کاینه ها،بده ،دوستت دارم..

تجربه مرگ هم شیرینه هم دردناک ،مث دیشب،شیرین برای وصال خدا،دردناک برای جدایی از عزیزان..اما خدا عاشقتر از همه منتظره❤️

خدای من شکرت و عاشقتم❤️🌠💓🌍

Tags :

#خدا

#خانواده

#عشق

#تجربه حیات

Nedgoli
About Me
دلی نوشت های دخترِ بهار
Archive
News
Authors
Tags
Other

قالب طراحی شده توسط:

پینک تم