عطر زندگی❤️🌍

سلامان زندگی:)

خدایا شکرت ❤️ 🌠

بخاطر همه چی،خودت و خلقت زیبا:)

پاییز زیبا ،پر از اتفاقات قشنگ و دلنواز،ممنونم بخاطر هوا و قشنگیات،از طعم بهشتی خرمالو و بوی پرتقال و نارنگی تا مربا و کیک کدو حلوایی،بوی شلغم و آشش،لبو و داغیش،قشنگه مث بارون ریز ریزت،مث نم خاک و عطر بهشت خونه❤️💫

دعای عهدمو خوندم ،گوش دادم،با آبجی حرف زدم ،حرف زدیم و ذوق تو دلم لبریز شد،به سلامت و شادان باشی قلب من:)

مامانو بوسیدم عمیق و دلپذیر،بغلش کردم و شکر ک‌دارمش و مال منه ،عسل گیسو،مانیا رو بوسیدم،و‌زندگی ادامه داره..با هر تپش که می‌کنی ای دل من یک لحظه اجازه از عشق بگیر❤️

خوبی این جهان به شدن و جاری بودنشه،به اینکه داریم حرکت میکنیم،فعل و انفعال،داریم مث رودی می ریم که برسیم به دریا،به اقیانوس،در میون این رفتنا،گوش بدیم به برخورد سنگ ها،زلال چشمه ها،لالایی زمین،مسیر رو ببین و مقصد که پیداست ،لذت ببر و بدون یکی مراقبته از دل و جان کسیکه حرکت برگی ،سر سوزنی از دیدگان بینای همیشه بیدارش مخفی نیست و دل ببند به حکمت های هوشیار و آگاهانه ی دقیقش..دوستت دارم خدای قشنگم 💓

ادامه دارد...

صدای عشق❤️🌍

سلامان زندگی:)

خدایا شکرت❤️

بخاطر همه چی ...ممنون که دارمت و اینقد قشنگ خدایی می‌کنی زیبام🌠💓

موقع اذان بیدارم کردی،تو منتظر تر از منی،دوستت دارم،بخاطر حیات دوباره عشق ممنونتم،یه روز پاییزی قشنگ،در آرامش و سکوت روستا🌍

جهان کوچک من🌍💓

موهامو شونه زدم و کارامو‌ کردم ،خورشید خانم نازنین که سرشو آورد بیرون،دورهم چای قرمز هل دار دارچینی با نبات نوش جان کردیم،پنیر محبوب با پاشیدن نعنا و سیاه دونه طعم بهشتی گرفت در کنار نون داغ کنجدی زعفرونی،با عزیزان حرف زدم ،اسپند مورد علاقمو دود مردم و چند شمع و دعای عهد گوش کردم،قدم زدم تو پهنه ی دشت زیر سایه ی درختانی همیشه سبز دراز کشیدم کتاب های هدیه مو خوندم با خودم خندیدم و قهقهه زدم ،دویدم ،بالا پایین پریدم ،لی لی بازی کردم ،برگشتم خونه ،گلا رو آب دادم ،باغچه رو زیر و رو کردم،عطر لیمو پیچید،پیچید،دستامو تا مچ میزدم تو خاک ها برا خودم مجسمه و قصر های رسی درست میکردم،عود روشن کردم،بوی دارچین و میخک و یاس پیچید ،بوی گلاب و خاک نم خورده،اب پاشی شدن زمین بوسیله مامان،بوسیدنش عمیق بارها و بارها،دستاشو پیشونیشو ،پاهاشو بار های متوالی،عسل چشاشو بوسیدم،بغلش کردم ،سرمو‌گزاشتم رو شونش و بوییدمش،عطر بوی بهشتی مامان ،بوی گلاب و عطر نم خاک دیگه میشد سرمست نشد از این حالت...خدایا شکرت 💓❤️

گاهی بخند،ببخش،فراموش کن هر چه هست و نیست و لحظه ای لذت ببر از حال و آنچه جاری هست در اون لحظه که لحظات نابن و بکر که هیچوقت تکرار نمیشن،این دقایق این روز ماه و سال و این افراد که الان داریشون هیچوقت تکرار نخواهند شد و این من هیچوقت باز این من الان نمیشه،در تک تک لحظات کنار اونایی که عزیزن بشین و لذت ببر دور از هیاهوی دنیا ،تو گوش کن به سکوت خاموش لحظات...

شکرت خدای قشنگ من بخاطر این سفر و تک تک لحظاتش،تو برای چیزایی که مهم نبود جنگیدی از نفس افتادی در صورتیکه اون آدما ارزش به دقیقه فکر کردنم نداشتن...تو بردی و قلبت هنوز بکره و احساساتت عمیق برای عاشقی عزیزانت،..تو زخم زدی ولی خدای من بغل کرد و مرهم گزاشتم و نور جوونه زد از لابه لای زخم‌ها ...خدای پناه من دوستت دارم...💓❤️🌍🌠

حس مادری❤️

خدایا شکرت❤️

بخاطر خودت و همه چی💫🌠

از بلندای پاییز در بالای قلعه ی زرد و سفید،اخرین پله های رسیدن به زمستان:)

دمادم صبح میون گرگ و میش هوا پاشدم و ب بدن از خواب کرخت شده،پیچ و تابی دادم و گره روسری یاسی رنگ مزین به گل های ریز ساخت دست گلی،محکم تر کردم و به بیرون رفتم ،ابرهای تیره ،سقف آسمون رو پر کرده بودن،چنان نزدیک ب زمین که دست دراز میکردی تکه ای نرم و گوله شده از ابر و مه رو میکشیدی ..وضو ساختم و صدای اذان پیچیده بود،اب که چکه میکرد و شره می‌گرفت حس خنک و ملموسی به زیر پوستم میجهید،افتاب که پهنه دشت رو پر کرد چای قرمز هل دار دارچینی با نبات نوشیدم و کلی کار کردیم در میانه ی صبح به کوه های سر به آسمون بلند کرده خیره شدم،به آبی آسمون و‌تکه های سفید برفی ابر و نور خورشیدی که مزه زندگی میده،به همراه مامان ،سگی رو دیدیم که بچه هاشو تلاش میکرد از دست کودکان شر برداره و لحظه به دندون کشیدن بچه هاش تا لونه اش رو که دنبال کردم ،قطرات سمج و لجوج اشک پهنای صورتمو پر کردن،حس مادری عظیمه چه در حیوانات چ در انسان..قدر مامانا رو بدونیم،حس باشکوه عشق مادرانه،و‌ بد ا به حال ماها که این حس عظیم رو از خودمون دریغ کردیم و شکوه و جلال مادری رو حس و درک نکردیم ...

در من هنوز دخترکی سر به زیر جریان داره که سالهاست منتظره ...❤️

خدایا شکرت و عاشقتم🌠❤️💫💓

و عشق یعنی عشق🌠💓❤️

خدای قشنگم شکرت:)

بخاطر همه چی،بخاطر خودت ک اینهمه عشقی و قشنگ خدایی می‌کنی:زیبای:)

دومین روز از آذر خانم ،پاییز ،دوستت دارم عطر خرمالو و نرگس و یاس،دوستت دارم بوی بهشتی پرتقال،تو ماه و فصل زیبای منی ❤️

دیشب فکر کردم به زندگی،اسونیا و سختی‌ها و خوایم نبرد منتظر بابا بودم،خرما آوردم و ارده محبوبم و ترکیب بهشتی این دوتا ..این فصل محشره خوردنش ،ترکیب گردو و شربت کاراملی و خرما و دونه های پسته و شکلات و کنجد ،زندگی جز عشق ،چیزی نیست،اینکه صبح پا بشی ،لبخند بزنی و بوس کنی عزیزاتو و انگیزه ی برای ادامه زیست،خوشبختی جز دیدن جریان آروم و سیال عشق تو تک تک ،لحظه هات نیست،اینکه امید داری به بازگشت ک می‌دونی چشمی منتظر و قلبی میتپه برای دیدنت و آغوش گرمی ک تورو هل میده به زندگی،مث عطر نون داغی ک پیچیده توی محیط،دونه های کنجد و زعفرون و گل سرخ و رازیانه ک پیچیده،بوی سیاه دونه و نعنا روی پنیر محبوبت،و‌چای ک عطر هل و دارچینش با نبات بهت سرزندگی میده،عشق یعنی مامانت بخنده،بغلت کنه،و دوستت داشته باشه،بعنی خانواده ،عشق جز عشق معنایی براش نیست❤️

شکرت خدای قشنگم و عاشقتم❤️💓🌠

دنیای من❤️

خدایا شکرت❤️🌠

آذر ماه زیبای من سلام:)

لطفاً با اتفاقات قشنگ بیا:) ته تغاری پاییز جان من،دوستت دارم نوید بخش یلدای من،فصل انارها و ترک هاشون،فصل کرسی و شب نشینی و فال و حال خوب،منتظر ت میمانم،که شب چله ارزو کنمت :)

قشنگ ترین وجود دنیای من،عسل گیسو،عسل چشم،تو زیباترین،زیباترین ،زیباتربن آرزوی منی،در خیال منی،خواب منی،شیرین ترین رویای منی،از نفسهات زندگی می‌گیرم و از لبخندت جان دوباره،من به اعتبار بودن تو زنده ام ،خدای کوچک من❤️🌍

امروز بوسیدم و بوسیدم و بوسیدم تورو که حیات بخش منی،بغلت آرامش جهانی رو داره و دستات حکم قنوت نماز ام و وجودت کعبه است ،طوافت میکنم از جان ،مقدس ترین حریم من،تا انتهای خدا دوستت دارم ،❤️

خوشبحال من که چون تو دارم 🌠💓

بی خیال دنیا و ادماش وقتی ک تو پناه منی ،عشق منی،مهم نیست ندارم و نیستم و هیچم،مهم تویی ک سخت در آغوشت گرفتم ...

تو شکر ،خدای منی ،❤️