سلامان زندگی:)

خدایا شکرت ❤️ 🌠

بخاطر همه چی،خودت و خلقت زیبا:)

پاییز زیبا ،پر از اتفاقات قشنگ و دلنواز،ممنونم بخاطر هوا و قشنگیات،از طعم بهشتی خرمالو و بوی پرتقال و نارنگی تا مربا و کیک کدو حلوایی،بوی شلغم و آشش،لبو و داغیش،قشنگه مث بارون ریز ریزت،مث نم خاک و عطر بهشت خونه❤️💫

دعای عهدمو خوندم ،گوش دادم،با آبجی حرف زدم ،حرف زدیم و ذوق تو دلم لبریز شد،به سلامت و شادان باشی قلب من:)

مامانو بوسیدم عمیق و دلپذیر،بغلش کردم و شکر ک‌دارمش و مال منه ،عسل گیسو،مانیا رو بوسیدم،و‌زندگی ادامه داره..با هر تپش که می‌کنی ای دل من یک لحظه اجازه از عشق بگیر❤️

خوبی این جهان به شدن و جاری بودنشه،به اینکه داریم حرکت میکنیم،فعل و انفعال،داریم مث رودی می ریم که برسیم به دریا،به اقیانوس،در میون این رفتنا،گوش بدیم به برخورد سنگ ها،زلال چشمه ها،لالایی زمین،مسیر رو ببین و مقصد که پیداست ،لذت ببر و بدون یکی مراقبته از دل و جان کسیکه حرکت برگی ،سر سوزنی از دیدگان بینای همیشه بیدارش مخفی نیست و دل ببند به حکمت های هوشیار و آگاهانه ی دقیقش..دوستت دارم خدای قشنگم 💓

ادامه دارد...

Tags :

#خدا

#مامان

#زندگی

Nedgoli

با داداش جآنم داشتیم در مورد علم تأویل صحبت می‌کردیم که رسیدیم به نیچه و هایدگر،من همیشه عاشق فلسفه بودم و مسائل این قبیلی،ولی هیچوقت از نیچه و دیدگاهش استقبال نکردم،برا ماهایی که غرق فلاسفه ی شرقی ایم غرب نوین برامون خوشایند نیست،بعد گریزی می‌زنیم به ادبیات،و‌من عاشق ادبیات کلاسیک ،نوع نگآه شمس ،وجود ساحرانه ی مولانا،زندگیامون یه مولانا کم داره،یکی که زبان جاودانه ی ما بشه،یکی که باعث جاودانگی وجود ما در تبلور عشق بشه..

میگه نیست مولانا،جهان از شمس تبریزی ،پر است...

در اثنای این حالات ،تبی استخوان سوز گرفتم ،گویی که از درون گر می‌گرفتم و اشک ها تا پشت پرده چشم می اومدن،و‌پشت این سد می موندن،بدنم سرد میشد و باز تکرار و تکرار ،بدنم داشت مقاومت میکرد در برابر چیزی یا خاطره ای،چه هوشیاری عجیبی،چه هوشیارانه و آگاهانه !

محافظت از مغز در برابر هجوم خاطره ،ممنون سیستم ایمنی من،بهتر که شدم باز زندگیو از سر گرفتم و در مزرع سبز فلک خاطره ها مرور کردم و پل زدم به زندگی ،زیر لب زمزمه کردم

Gloomy Sunday 🥹😅

دوران نوجوانی بود و هزار خاطره و هزار شور و اشتیاق،پرسه زدن در میان حس های نو رس و نو اندیش،فارغ از هر دل افکار بودن،و بی پروا و نترس عاشقی کردن،انگار تو اون سن ها ترسی از حادثه ها نبود از دلشکستگیا،و من چه قشنگ بود در عین غم انگیزی این یکشنبه غم انگیز..

حتما یه روز دوست دارم برم کلیسا،عاشق صدای ناقوس و مراسم های یکشنبه ام..ای به صلیب کشیده به عشق ،دل ما را به مسلخ عاشقی ببر..و باز در ضیافت مقدس زنده کن به عشق...

با ابجی مکالمه کردم و بهتر شدم ...

خدای من شکرت❤️🌍

Tags :

#خدا

#زندگی

#داداش

Nedgoli

سلامان زندگی:)

خدایا شکرت❤️

بخاطر همه چی ...ممنون که دارمت و اینقد قشنگ خدایی می‌کنی زیبام🌠💓

موقع اذان بیدارم کردی،تو منتظر تر از منی،دوستت دارم،بخاطر حیات دوباره عشق ممنونتم،یه روز پاییزی قشنگ،در آرامش و سکوت روستا🌍

جهان کوچک من🌍💓

موهامو شونه زدم و کارامو‌ کردم ،خورشید خانم نازنین که سرشو آورد بیرون،دورهم چای قرمز هل دار دارچینی با نبات نوش جان کردیم،پنیر محبوب با پاشیدن نعنا و سیاه دونه طعم بهشتی گرفت در کنار نون داغ کنجدی زعفرونی،با عزیزان حرف زدم ،اسپند مورد علاقمو دود مردم و چند شمع و دعای عهد گوش کردم،قدم زدم تو پهنه ی دشت زیر سایه ی درختانی همیشه سبز دراز کشیدم کتاب های هدیه مو خوندم با خودم خندیدم و قهقهه زدم ،دویدم ،بالا پایین پریدم ،لی لی بازی کردم ،برگشتم خونه ،گلا رو آب دادم ،باغچه رو زیر و رو کردم،عطر لیمو پیچید،پیچید،دستامو تا مچ میزدم تو خاک ها برا خودم مجسمه و قصر های رسی درست میکردم،عود روشن کردم،بوی دارچین و میخک و یاس پیچید ،بوی گلاب و خاک نم خورده،اب پاشی شدن زمین بوسیله مامان،بوسیدنش عمیق بارها و بارها،دستاشو پیشونیشو ،پاهاشو بار های متوالی،عسل چشاشو بوسیدم،بغلش کردم ،سرمو‌گزاشتم رو شونش و بوییدمش،عطر بوی بهشتی مامان ،بوی گلاب و عطر نم خاک دیگه میشد سرمست نشد از این حالت...خدایا شکرت 💓❤️

گاهی بخند،ببخش،فراموش کن هر چه هست و نیست و لحظه ای لذت ببر از حال و آنچه جاری هست در اون لحظه که لحظات نابن و بکر که هیچوقت تکرار نمیشن،این دقایق این روز ماه و سال و این افراد که الان داریشون هیچوقت تکرار نخواهند شد و این من هیچوقت باز این من الان نمیشه،در تک تک لحظات کنار اونایی که عزیزن بشین و لذت ببر دور از هیاهوی دنیا ،تو گوش کن به سکوت خاموش لحظات...

شکرت خدای قشنگ من بخاطر این سفر و تک تک لحظاتش،تو برای چیزایی که مهم نبود جنگیدی از نفس افتادی در صورتیکه اون آدما ارزش به دقیقه فکر کردنم نداشتن...تو بردی و قلبت هنوز بکره و احساساتت عمیق برای عاشقی عزیزانت،..تو زخم زدی ولی خدای من بغل کرد و مرهم گزاشتم و نور جوونه زد از لابه لای زخم‌ها ...خدای پناه من دوستت دارم...💓❤️🌍🌠

Tags :

#خدا

#زندگی

#مامان

#سکوت عاشقی

Nedgoli

دلم برای خیلیا که اینجا باهاشون آشنا شدم ،تنگ شده و میشه..

دلم برای رویا تنگه...❤️هرجا هستی ب سلامت باشی و شادان

دلم برا نفس تنگ شده💓برای نیکای قشنگم ❤️

برای زینب جانم دختر پرواز❤️برای ماهتیسا ی عزیز💓

بیشترین دوستی رو با رویای جانم داشتم ،رویای قشنگم دوستت دارم،خیلیا که باهاشون آشنا شدم،الیشاع عزیز،اقای دکتر e&p،خیلیا ...ک الان نیستن،...

منم خسته شدم از نوشتن،ماها اینجا می‌نویسم که خودمونو یادمون نره،معجزه کلمات زیاده..ولی عمق تنهایی من زیاده...

و دلی شکسته تا عمق دارم باید برم ،سفر کنم ،با کاغذی و خودکاری و کوله ای ،خودمو پیدا کنم ،

رسالتی منو میخونه...

ای ستاره ها چه شد که او مرا نخواست....

گر به من مدد کنید ..دامن از غمش پر از ستاره می کنم....

ای ستاره ها ،ستاره ها ...پس دیار عاشقان جاودان کجاست:(؟!💔❤️🌠

Tags :

#سفر

#رسالت ابدی

#سرزمین عشق

Nedgoli

در ادامه ...

آدمی چیه جنسش،این اسم برازنده شه،اه و دم،تو طول روز بیشمار اتفاق جاریه،خوشحالی،غم،عشق،نفرت،میگه هیچ چیز ،هیچ کس اومدنش بی دلیل نیست،یادمه تو برنامه زندگی پس از زندگی میگفت،حتی یه تلفن اشتباهی هم بی سبب نیست و چه برنامه چین ماهری تو ،بالاتر از همه نشستی و میلیاردها انسان ،کاینه،کرات،کهکشان ها،دنیاها رو هدایت میکنی،بی پیش درآمد قبلی،بی بدیلی،قربون دست و پنجه ات،این پاییز و پاییزهای قبل بزرگتر شدم،پخته تر شدم،از این مسیر طی شده راضی ام،مسیر قشنگی که حاصل انتخاب خود منه،اگه شادم اگه غم گین ماحصل انتخابیه ک‌ کردم،مث حرکت دومینو،تو کتابخانه نیمه شب هر زندگی که انتخاب میکرد یه جاش می لنگید،و‌در آخر به این نتیجه رسید زیباترین زندگی همون زندگی هست که در اون هستی،چون بقیه زندگی ها و آدما مث ویترین می مونن از دور چشم نواز ولو اینکه در اختیار بیاری اون جنس پشت ویترین ازش زده بشی چون اون جنس میون انبوه اجناس قشنگ بوده و به تنهایی نه...

در این عصر پاییزی زیر بید مجنون که عاشقشم نشستم ،نفسی از عشق می گیرم و بوی یونجه و‌شبدر پیچیده در کنار زمزمه قشنگ آب روی ریگ و‌سنگ‌ و انجیر و‌توت همیشگی و اناری نورس و مادیان کرندی یال افشان ، چونان رقص سماع با صدناز و عشوه پای بر زمین میکوبه و چند مرغ و خروس در کنارم،بوی سبزی و عطر مدهوش کننده اسپند و عود پیچیده و گلاب و‌خاک نم خورده و خورشیدی که از پس کوه ها های سنگی و خاکی هنوز نور پخش میکنه،صدای سکوتو می‌شکنه قدم های ادما،حرکت است و عشق و زندگی ...

دوستت دارم خدای آلاله ها...❤️🌠💓

Tags :

#خدا

#عشق

#زندگی

Nedgoli

وقتی دلتنگی اشک میشه و از چشات میاد و این سر ریز احساساتیه که جوابی دریافت نکردن،معمولا اشک اون سرریز عواطفه که دسترسی به مرجع دلتنگی ممکن نیست،و اشک میشه و میاد و چشم و دل رو جلا میده و سبک میشی گویی که کوهی از رو شونه هات به زمین گذاشته میشه،ممنونم خدای من بخاطر موهبت اشک،❤️🌠

در روز چقدر نعمت هست که استفاده میکنیم اما شکر داشتنش رو‌ به جا نمیاریم،مث دست ،پا،حرکت ،دیدن،چشیدن،نفس کشیدن شاید امری عادی بنظر برسه اما زندگی بخشن مجموعه وار،که اگه یکی نباشه دیگری در کارش خلل ایجاد میشه،تو خوبی چقدر زیبایی که فکر همه جاشو کردی ممنون زیبای من که هستی و اینقدر قشنگ خدایی میکنی،من به تو پل بستم به زیباتر شدن از تو میخواهم از این هم بیشتر،باتو تنها شدن❤️💓

دعای عهد مو خوندم،باهات حرف زدم،یه کم دلم سربه هوا بود و بازیگوش اما تو حکمتات بی نظیره 🌠

باید مومن بشم به تو به اسرار ازل،هر گوشی محرم اسرار نیست،تو رو دارم بیخیال هر چی ندارم ..

شکرت ❤️ بخاطر عشق ...

ادامه دارد....

Tags :

#خدا

#اشک

Nedgoli

در میان انبوه افکار ،ریز و درشت غرق بودم ،به اوضاع نا بسامان زندگیم به این درهم و آشفتگی ذهن و قلبم،به پناه بودن خدام،با آبجی حرف زدم ،به شکستگی قلبم فکر کردم،ب بی رحمی ادماش،شکرت که تو خدایی و صبور...

میون حرفامون بغض کردم و مکالمه رو پایان دادم به خودم آرامش دادم و گریه کردم،ازته قلبم از اینهمه نشدن و نرسیدن از اینهمه شکستگیای عمیق،دل بریدم از همه ادمات مگه قرار نبود پناه هم باشیم ما آدما...

دلم اون روز شکست ..

دارم تلاش میکنم رها بشم و پروانه وار زندگی کنم فارغ ازهمه چی،ما سرخوشان دل از دست داده ایم ..

زندگی با ما مهربونتر باش لطفا

Tags :

#دلتنگی

#دلشکسته

Nedgoli

سلامان زندگی:)

خدای قشنگم شکرت❤️

بخاطر همه چی،دوستت دارم زیبای من که مال منی و اینقد قشنگ خدایی می‌کنی 🌠💓

دیشب باهم حرف زدیم یه جاهایی گله کردم ،یه جاهایی سرمو تو بغلت گزاشتم و آخرش دلمو بهت سپردم..

هرچی بشه ،مهم اینه تو داشته باشم،مهم رسالتی که بخاطرش اومدم اینجا،دلمو پاک کنم،جایی ک تویی باید خالی بشه از غیر تو..

من دوستت دارم،بی نهایت،ممنون ک دارمت،بخاطر این صبح زیبا،این محیط ،پرنده ها،صداشون،خانواده،خدایا کم منو بپذیر ،و در خودت حل کن،در زمانه ای ک تو شدی یه نام ،کمکم کن در راه تو قدم بردارم تا دیر نشه و دیر سراغت نیام..

دلمو بهت میسپارم،در راه تو قدم میزنم،هر نفس کشیدنم برای تو،همه تو❤️

برای امام زمانم،دل مهربونش،برای تنهاییش،برای دل شکستش،دلی ک من هم بی تقصیر نیستم تو شکستنش..مولای مهربونم دوستت دارم و دخترکت رو دعا کن،

برای سلامتی سید علیم،نفسش حقه و تدبیرش چون در راه توعه بی نظیر،حفظش کن که از جان عزیزتره برای من،

صلواتی نثار روح شهدا ک حق بر گردن ما دارن...

صبحت بخیر آقای من...آقای دلتنگی ..امروزم باتو شروع کردم ک اینجایی...

السلام علی عشق❤️🌠

Tags :

#خدا

#امام زمانم

#سید علی

#زندگی اخرالزمانی

Nedgoli

تو دل شادی و شعف بی پایانم به زندگی بالای صخره ها بودم ،یادش آمد و خاطرات را بهم زد و از بالا یهو سقوط کردم،

من خوشحالم و بابت این حس شکرت

خدایا فردا کنارم باش نزدیک نزدیک❤️

کلی امروز با ابجی جانم حرف زدم،کارامو کردم،کلی خندیدم از ته دل،نمازامو باشور خوندم،ذکر گفتم،اخبار دیدم،با دوستام حرف زدم،اشپزی کردم،با عشق و شور،بوی سبزی ،نعناع،جعفری،ترب،بوی ریحون،ریحووونو عطرش،بوی نرگس خدااااای من،چقد آدم هست که دوستم دارن که دوستشون دارم،به نور ماه زل زدم به ستاره ها به فردا خدای من...

فردا روز بهتریه قطع به یقین❤️🌠

Nedgoli

بنویسم از تصمیمات امشب یه روز که برگشتم بیام بگم ما از این شبا گذشتیم،قوی شدیم،محکم شدیم از پیله مون رها و پروانه شدیم و دور زندگیمون چرخیدیم🌍💓

فردا بریم برا ف -دکتر-ورق جدید زندگی-خریدـ

هدف جدید-تکمیل زبان -یادگیری زبان روسی-کاهش وزن-ورزش-

هدف ثابت:خواندن روزی دو صفحه قرآن با تفسیر-نهج البلاغه-زیارت عاشورا-سه شنبه های مهدوی-نماز اول وقت

شکرگذاری❤️

طلسم ترس از ادما داره میشکنه،اون پوسته سخت ترک خورده،به دوستام پیام دادم،به دیدار رفتم،ارتباط سطحی برقرار کردم فعلا،با روانشناسی صحبت کردم ،

ترومایی که نسبت به آدما دارم عمیقه،چون ما از قلبمون احساس میگیریم،اخرین زخم روحی و قلبی رفتن آدمی بود که فکرهای بسیار لطیفی میکردم به اون آدم ،ولی نشون داد آدما فقط نقابن و هیچ عشقی همین جور به دست نمیاد ،نمیدونم ما تسلیم ما رضایتمند لطف آنچه تو اندیشی ،حکم آنچه تو فرمایید❤️💓🌍🌠

Tags :

#خدا

#اهداف

#ارتباط

Nedgoli

دونه دونه عشق هست که می باره،غرق در بارش نور و عشق..

در صورت هایی تو منعکس بشی ازشون ..

در راستای این حرفام ،از گوشی صوتی پخش شدم و حواسم نبود کلا،یهو گفت دلا دیدی که حاجی زاده هم رفت...

لبخند همیشگی و آرامش ..سفرت بسلامت..

و همزمان اجتماع دختران فاطمی رو از تلویزیون تماشا میکرد ،مامان..و تو دلم گفتم وقتی یه چیزیو از خدا طلب می‌کنی و اجابتش رو حتمی می‌دونی قطعا بهت داده میشه،پس اگه هنوز ظهور انجام نشده ،دلیلش همون خاستن معمولی بوده،اینکه عادت کردیم دعا کنیم،دعای بی توکل و تلاش،خالی کردن زندگی از متن ظهور ،و دور پنداشتن این امر و غرق شدن تو دنیا،سراب های دنیایی،غرق در بهشت دروغین مدیا،انسان نماهای گرگ صفت،الودگی چشامون،قلبامون،ببخش منو یه عمر به اشتباه خدا پرست بودم و مومن به چیزی موهون و ایمان سست ،تو خدایی ک بخشنده و رحیمی همون‌طور که جباری ،عزیز و مقتدر و کریم الصفحی..ستار العیوبی،به تو پناه می‌بریم و شرمنده از خالی دستام،از نداشتن پیشکشی تا به محضر تو قربانی کنم جز جان ناقابلی که در راه عشق پیشکشی میکنم،و‌ نفسی دارم که هر وقت اراده کنی چون ابراهیم از اسماعیل درونم میگذرم،دوستت دارم خدای سید علی ...لطفاً این سید حسینی ،فاطمی رو برای دلهای ما تا ظهور آن آخرین سوار عشق ،نگه دار ....

و ادامه نسل مارو از صالحین قرار بده،عاقبت مارو شهادت قرار بده ،قربانی عشق❤️🌍💓

Tags :

#خدا

#امام زمانم

#سیدعلی

#ظهور

Nedgoli

سلامان زندگی❤️💫🌚

خدایا شکرت 🌠❤️

بخاطر خودت و همه چی..دوستت دارم زیبای من که مال منی و اینقدر قشنگ خدایی می‌کنی و حواست به منه🌠

دیشب از سر عشق باهم حرف زدیم و چای محبوبم رو نوشیدیم،بابا جان میگن ،خیلی وقته کیک های خوشمزتو درست نکردی ،اندکی به فکر فرو رفتم در دل زمزمه کردم شاید چند مدت بود زندگی رو رها کرده بودم..نزدیک صبح با حمله ی شدید ،تنگی نفس بیدار شدم ،چنان سرفه زدم بندبند وجودم می‌سوخت ،مامان بابا و‌مانیا شونه هامو ماساژ دادن و امپولمو زدن،اسپری هم کارساز نبود بعد نزدیک اذان آرام گرفت تنم،بعد خواهرک زنگ زد از دردش گفت ،قربونت بشم دردانه ،که من در درد باشم تو هم نیز...

صبح بابا جان سرمو بوسید ،بغلم کرد،در میان صبح به سقف آبی آسمان خیره شدم و گفتم ببین گلی ،دنیا چقدر کوچیکه و فرصت چقدر محدوده،حیفه خودتو سرگرم چیزایی،کارایی بکنی که بخاطرش رسالت نداری و تورو گوهر وجودتو از خود اصلی ات دور میکنه،بکنی،قبل رهایی از تن به خودت بیا و زندگی کن اونطوری که خدات گفته و ازت انتظار داره،درسته تو جاهایی خطا رفتی و یکی شدی مث تموم اونایی ک گم شدن تو روزمرگی ها و ازشون جز تکرار عادت زیست چیز دیگه ای نمونده،تو به اصلت برگرد فرصت حیاتت محدوده قشنگم هر لحظه ممکنه روحت تنت رو ترک کنه ،عاشقی کن ،عشقت رو فقط به عزیزانت و تموم کاینه ها،بده ،دوستت دارم..

تجربه مرگ هم شیرینه هم دردناک ،مث دیشب،شیرین برای وصال خدا،دردناک برای جدایی از عزیزان..اما خدا عاشقتر از همه منتظره❤️

خدای من شکرت و عاشقتم❤️🌠💓🌍

Tags :

#خدا

#خانواده

#عشق

#تجربه حیات

Nedgoli

در عصر گاه زیبا،وقتی که خورشید نیمه ی آسمان رو رد کرده و رخ ما رو چون دید خودش به نور میگیره ،دور از شلوغی آدم ها و دلهره ،دغدغه شون،دل به صدای سکوت سپردم ،از هر چه بود و نبود خالی شدم،تو خلا قدم زدم و پوسته سخت و محکمی که دورم رو احاطه کرده بود رو اول تلنگری زدم و رفته رفته ،ترک برداشت و در آخر شکست ،تمام من ها،توها،حرف ها ،نرسیدن ها ،همگی عقب ایستادن،من ،گلی بودم و نبودم،دویدم ،با باد آواز خوندم،برگشتم به ادما،عاشقشون شدم،ن همگی،بلکه آنها که نشانی از محبوب داشتن،هنگامه ی اذان ،به آب حیات وضو ساختم ،نمازی خواندم که سراسر سکوت بود و عشق💓❤️

ذکر گفتم و راه نشون دادی،من خالی بودم از تو ،برگشتم به تو که عاشق منی،روزها فکر من این است ،همه شب سخنم،غافل از احوال خویشتنم🥹

خدای من ،دوستت دارم و ببخش تموم راهایی که بی تو رفتم و خسته شدم،دوستتدارم ،

شب جمعه است ،متعلق به عشق،اکه معتقدی ،صلواتی مهمون کن شهدا رو ،دعا کن برای ما نیز ...

❤️

Tags :

#خدا

#شهدا

#سکوت

Nedgoli

اونجا ڪہ مولانا میگہ :
'در من بِدَمۍ، من زندہ شوم
یڪ جان چہ بُوَد، صد جانِ منی...'🫀✨ꨄ︎

💓┅────❤️─────┅💓

Tags :

#تو❤️

Nedgoli

خدایا شکرت❤️

بخاطر خودت و همه چی💫🌠

از بلندای پاییز در بالای قلعه ی زرد و سفید،اخرین پله های رسیدن به زمستان:)

دمادم صبح میون گرگ و میش هوا پاشدم و ب بدن از خواب کرخت شده،پیچ و تابی دادم و گره روسری یاسی رنگ مزین به گل های ریز ساخت دست گلی،محکم تر کردم و به بیرون رفتم ،ابرهای تیره ،سقف آسمون رو پر کرده بودن،چنان نزدیک ب زمین که دست دراز میکردی تکه ای نرم و گوله شده از ابر و مه رو میکشیدی ..وضو ساختم و صدای اذان پیچیده بود،اب که چکه میکرد و شره می‌گرفت حس خنک و ملموسی به زیر پوستم میجهید،افتاب که پهنه دشت رو پر کرد چای قرمز هل دار دارچینی با نبات نوشیدم و کلی کار کردیم در میانه ی صبح به کوه های سر به آسمون بلند کرده خیره شدم،به آبی آسمون و‌تکه های سفید برفی ابر و نور خورشیدی که مزه زندگی میده،به همراه مامان ،سگی رو دیدیم که بچه هاشو تلاش میکرد از دست کودکان شر برداره و لحظه به دندون کشیدن بچه هاش تا لونه اش رو که دنبال کردم ،قطرات سمج و لجوج اشک پهنای صورتمو پر کردن،حس مادری عظیمه چه در حیوانات چ در انسان..قدر مامانا رو بدونیم،حس باشکوه عشق مادرانه،و‌ بد ا به حال ماها که این حس عظیم رو از خودمون دریغ کردیم و شکوه و جلال مادری رو حس و درک نکردیم ...

در من هنوز دخترکی سر به زیر جریان داره که سالهاست منتظره ...❤️

خدایا شکرت و عاشقتم🌠❤️💫💓

Tags :

#خدا

#مادری

#مامان

#طعم زندگی

Nedgoli

ای الهه ناز »»»»

امشب ،امشب مهتآبم باش»»

یک امشب را مهمان خوابم باش..

امشب ،امشب یادم باشی ای کآش»»»

من از تو دورم ،و تکه ای از من ،نه تمام من با تو سفر کرده،

چه میشه کرد،ک کآش فاصله ها نبود،عکساشو ورق زدم،لبخندش،منحنی لباش،چشایی ک همیشه میخندن،دو نفره هامون،هم راز و جفت من،

تو جآنی،جان من،دوستت دارم و برای اولین بار دلتنگم به عمق جان،

دوستت دارم عطر زندگی،عطر بهارنارنج،وانیل من ،نارگیلی من،پرتقال من،شکلاتی ترین من،قند من،نور من..

دوستت دارم❤️

Tags :

#خواهر

Nedgoli

خدایا شکرت❤️

بخاطر یه روز دیگه از حیات عشق،بخاطر خودت...:)

صبح با حالی سرمست از عشق پا شدم،نون خامه ای درست کردم برای جانکم،و قدم زدن،حرف زدن،بغلی از سر مهر،قربون تو بشم من جان خواهر:)

در زیر درخت بید مجنون محبوبم،نشستم،اب نوشیدم و خیره به دو عزیز دوست داشتنی،خواهر و پدر،پدر با نان داغی آغشته در کنجد و زعفران رسید و مقداری پنیر بهشتی،در اون هوای دلپذیر کنار این دو تن مزه بهشتی بود،و در همین حین ،از خنکی هوا،نفسم لحظه ای رفت ،نفس کشیدن سخت و برای مقداری اکسیژن به کیف کوچک کرم رنگ ،سوغات سالهای دلتنگی ،چنگ زدم و اسپری محبوب آبی رنگ به مدد حیات رسید و نفسهای منقطع ام فیکس شد، در این لحظات بیشتر و بیشتر قدر زندگیو میدونم،بعد اتوبوس رسید و خواهرکم رو به بغل کشیدم و راهی خانه ی جدید کردم،به سلامت و عشق و نور عزیز ترین من:)🌍❤️

با پدر گشتیم و حرف زدیم و هنگام بازگشت به خانه از خستگی تن ،پاهام سنگین بودن برای حرکت ناتوان،و‌ اندکی خواب طلب میکرد این تن زمینی،هنوز در من چشمی برای انتظارت بیدار است:)💓🌠

در سکوت ظهر،جایی ک تن ها در تکاپو بود من تورا میان قلبها یافتم،در میان نورها ،رنگ ها،عشق ها اما در سکوت،خدای من اگه تو همونی ک من عاشقشم باز خدایی کن ...دوستت دارم❤️🌠

Tags :

#خدا

#سکوت

#خواهر

#بابا

Nedgoli

از خواب به ناگاه بیدار میشم،این وقت شب،دلم به سان ،سالهای قبل ،ذوق شبونه میخاد،روسری یاسی رنگ ریز نقشو پوشش سر میکنم،به بیرون میرم،در دل حرف میزنم با صاحب این شب و حال،باد خنک رو به سردی موهامو ب بازی میگیره و استخوانم نیز سوز سرما بهش رسوخ میکنه،به سقف روشن آسمون خیره میشم ،به ستاره های ک پر نور تر از همیشه ان،به حرفایی پاییزی با خدای خودم،به این وقت و سادگی اون سالا،دستامو زیر بغل چلیپا میکنم،مرور میکنم سالهای ک بر ما گذشت،اوضاع آشفته بیرون با آرامش درونم سر نبرد داره،فردا قشنگه قطع به یقین❤️

گلی من دوستت دارم غصه نخور،ولی درد ما نبودن درمان نبود بلکه درمانی بود ک از دوست به انتظار نشستیم و جای مرهم ،زخم شد...

سالها بعد تو میمونی و آرزوهات ،رویاهایی ک داری زندگیشون مبکنی،زندگی رو از شوق و شور خالی نکن...آروم بگیر و بخاب .‌.دوسنت دارم ❤️

به سکوت شب ،گوش کن،به آرامش برخاسته از سکوت،خالی شو از هر حسی،خودتو هیچ کن و از پس نیستی ،پیدا شو در بیکران هستی،عشق،نور،سکوت،ادما،رفتاراشون،خالی شو ازشون،نور خود تویی ،نورانی شو بتاب،ببخش،از نو،از آغاز زندگی کن ...یادت نره زندگی کن❤️💓

Tags :

#خدا

#سکوت شب

#رویا

Nedgoli

خدایا شکرت❤️💓🌠

بخاطر همه چی ،وجود نازنینت،ممنون ک دارمت و خدای منی ،اینقد قشنگ خدایی می‌کنی زیبای:)

در جریان امروز،با خواهرکم،گرد آفرید جانکم ،برای کارامون ،خرید ،گشت و گزار به بیرون رفتیم،چقد دوست دارمت چشم آهویی من،دستان کوچکش در دستان گرم من ،قدم قدم باهم ،تراوش عشق از دهان او،من سرکشیدم حس حضور دخترکم رو،وقتیکه برمی‌گردی و نگاهم در نگاهت گره میخوره من حس خوشبختی تا قلبم رسوخ میکنه،هرچه لازم بود خریدیم و رفتیم خانه،بغل مامان،بوسیدن عمیق چشمان عسل اش،تو زیبای منی جانم،قربون تو بشم من❤️

امروز و هر روز دارم حس میکنم دنیا با چه شتاب زیادی به سمت نیستی میل پیدا میکنه،به قولی دنیا به سمت منبسط شدن و شتاب غیر قابل باوری به سمت تاریکی ها میره،اینهمه تاریکی،نشدن ها،نرسیدن ها،ارزش شدن هنجارها،خالی شدن جهان از معنا،و دور شدن تن ها از معنای حقیقی انسانیت ،افول فروغ دنیا،اما میان اینهمه تاریکی دلخوش به خدایی هستیم که از پس تاریکی ها نور میفرسته،نور حقیقی که جهانو روشن میکنه،خدا عاشقه و منتظر که برگردیم ،خدای قشنگ من لطفاً کمک کن در ورای این ظاهر های زیبا ،باطن زیباتری نهفته باشه،ما منتظر نوریم ،ای نور فوق نور ،لطفا از جانب خودت بفرست و روشن کن جهانی به مشکات حقیقی...

خدای من شکرت و عاشقتم ❤️ 🌠 💓

Tags :

#خدا

#عشق

#نور

#خانواده

Nedgoli

قدم زدن تو این هوای رو به سرد،خش خش موزون برگ ها،رنگ ها،زرد،طلایی،نارنجی،بوها،نارنگی ،پرتقال,ترش،شیرین ،ملس،ابدار،

خستگی تن،کارای روزانه،بازگشت به خانه،یا بهتره بگم وطن کوچک،شور و اشتیاقی که باعث حرکت پاهات میشه به سمت آرامگاهت بره و دلت از ذوقی لبریز بشه برای دیدن افرادی ک باعث این حالن،اغوش امنی ک پناه میشه ،نور میشه تو تک تک لحظاتت،و عشق تنها عشق...

امروز و اکنون و اینجا در قلب کوچکم که از گذشته های بسیار دور از قبل حیات در عالم عدم و نیستی ،این عشق،این مکان ،این زمان رو زیست و تجربه و حال تجسد یافتم،لبریز از عشقم،زیرا ک این انتخاب اجباری بود از سر عشق ،تو انتخاب شدی برای جبر و اختیاری ک بهت دادن به طور نسبی که حیات کنی ،اراده کنی و قبل تو اراده بالاتری هست ک اگه این انتخاب تو خوب بود پس او می‌گوید باش ،پس می شود،و این شیرین ترین اجبار،اختیاری منه،و حالا که این زندگی،این مکان،زمان رو انتخاب کردی حکمت آینده رو با عشق رقم بزن با انتخاب عاقلانه ی عاشقانه،ک از تو جز عشق نمی ماند گلی جان،اهسته برو ،لذت ببر،عاشقی کن،طعم حیات و بچش که دنیا رو با انتخابات با هدفات زیبا تر کنی لااقل برای خودت واندک معدود تن هایی که باهاشون در تبادل انرژی هستی ...

پر از عشق و لبریز حیاتم ،پر از خوشی و طعم وانیلی زندگی،دوستت دارم عاشقتم ❤️ خدای قشنگم💓🌠

Tags :

#خدا

#هستی

#عشق

Nedgoli

سلامان پرشکوه بی تکرار:)

سلام زندگی❤️

خدای قشنگ من سلام صبح پاییزیت بخیر قشنگترین :)❤️🌠💓

خدایا شکرت ❤️

بخاطر دونه دونه حکمتای قشنگت ک برای من ،قابل درک نبوده و نیست و نخواهد بود اما هوشمندانه و دقیق آن:)

سومین روز از ماه ته تغاری پاییز من،روزی که گره خورده به پرواز ملکوتی روح از جسمی زخم خورده و دلشکسته،

فاطمه ی ،خدای من،تو قشنگ ترین تعبیر از زنی بودی ک روحی به عظمت خدا رو در کالبد زمینی تجسد کرده بود،فکرشم زیباست تو شدی باعث ادامه و ارزش زن و در شأن تو سوره نازل شد،اما فکرشم دلگیر کنندست در رحم کودکی حمل کنی،و کودکان دیگه ات ب چشم ببین سوختن و شکستن پهلو ک دردیست جگر سوز،ببخش حضرت مادر ،و بهت افتخار میکنم به خودم ک از تو یادگار دارم،دوستت دارم مادر ،مادر زمین و مادر همه❤️

اگه معتقدی برای ما نیز دعا کن رهگذر:)

در ادامه بخش سکوت،این بار به نماز و عظمتش فکر کردم به سکوت جاری خدا،به شنونده بودنش ،اصلا شاید اسم تو سکوت باشه،انگاه ک من در دل التهاب زمین این مدور چرخان،صدا میکنم تورو و تو سکوتی و من صدا:)

در نماز من حرفم و تو خاموش ،منم دور از ادما گوشه ی خلوت سکوت کنم در خویش ک رها بشم از تعلقات و خودم رو پیدا کنم و برگردم به حیات و صدا کنم عشق رو در هر نفس کشیدن و در هر کاینه جستجو ک نه ،تورو تجسم کنم،که همه توان و تو همه،در خلا تویی ،پر تویی،نیستی تویی ،هستی تویی،بند بزنم به تو در سکوت عشق

دوستت دارم💓❤️🌠

Tags :

#خدا

#عشق

#سکوت

#حضرت مادر

Nedgoli

و عشق یعنی سکوت ❤️💓🌠

سکوت ترجمان دقیق عشقه،به معنایی که اندیشه نکرده بودم ،سکوت،

به قول مولانای جان ،اندکی خلوت با خویش به سالها در جمع بودن می ارزه،در جمع ها ما پر از نقابیم ،پر از نقاشی خیالی که مورد تصدیق دیگرانه،که پذیرفته بشیم و مورد پسند حال آنکه در سکوت و تنهایی،خودتی مورد پذیرش روح و جانت،مث سکوت بیکران شب،در شبی از شبها که ستارگان چشمک زن سقف پرشکوه آسمان را به سان چراغ های منور ،تزیین کرده بودن،به خویش فرار کردم،دور از ادما و اندیشه و اوهاماتشان،چند شمع سفید به نشانه روشنی روشن کردم،چشمانم را به طاق رنگی آسمان بستم و نفسی عمیق از عمق جان کشیدم،تمام من ها،رنگ ها،عشق ها،ادم ها رنگ باختن و محو شدن،روحی از من پیچک وار به رقص در آمد چون سماع مولانا چون اجداد صوفی ام ،بالا رفت و چرخید و چرخید و نوشید از شراب حیات،ذره ذره بالا رفت و در درخت پرشکوه عشق تنید،در شاخه شاخه،من نبودم ک عشق بود خارج از تمام منیت ها،من ها ،شخصیت ها،مدرک ها،شغل ها،ادم ها آنجا فقط درک بود و عشق و روح و جان،در سکوت شکوهی هست به نام زندگی ،خلوت کن و پس از خلوت عاشقی کن که عشق آنگاه زلال است و خداگونه ...

ترنم سکوت عاشقانه ام به تعداد قلب‌های دنیا دوستت دارم

خدای قشنگ من...❤️💓🌠

Tags :

#خدا

#سکوت

#عشق

Nedgoli

خدای قشنگم شکرت:)

بخاطر همه چی،بخاطر خودت ک اینهمه عشقی و قشنگ خدایی می‌کنی:زیبای:)

دومین روز از آذر خانم ،پاییز ،دوستت دارم عطر خرمالو و نرگس و یاس،دوستت دارم بوی بهشتی پرتقال،تو ماه و فصل زیبای منی ❤️

دیشب فکر کردم به زندگی،اسونیا و سختی‌ها و خوایم نبرد منتظر بابا بودم،خرما آوردم و ارده محبوبم و ترکیب بهشتی این دوتا ..این فصل محشره خوردنش ،ترکیب گردو و شربت کاراملی و خرما و دونه های پسته و شکلات و کنجد ،زندگی جز عشق ،چیزی نیست،اینکه صبح پا بشی ،لبخند بزنی و بوس کنی عزیزاتو و انگیزه ی برای ادامه زیست،خوشبختی جز دیدن جریان آروم و سیال عشق تو تک تک ،لحظه هات نیست،اینکه امید داری به بازگشت ک می‌دونی چشمی منتظر و قلبی میتپه برای دیدنت و آغوش گرمی ک تورو هل میده به زندگی،مث عطر نون داغی ک پیچیده توی محیط،دونه های کنجد و زعفرون و گل سرخ و رازیانه ک پیچیده،بوی سیاه دونه و نعنا روی پنیر محبوبت،و‌چای ک عطر هل و دارچینش با نبات بهت سرزندگی میده،عشق یعنی مامانت بخنده،بغلت کنه،و دوستت داشته باشه،بعنی خانواده ،عشق جز عشق معنایی براش نیست❤️

شکرت خدای قشنگم و عاشقتم❤️💓🌠

Tags :

#خدا

#زندگی

#عشق

#خانواده

Nedgoli

خدایا شکرت❤️🌠

آذر ماه زیبای من سلام:)

لطفاً با اتفاقات قشنگ بیا:) ته تغاری پاییز جان من،دوستت دارم نوید بخش یلدای من،فصل انارها و ترک هاشون،فصل کرسی و شب نشینی و فال و حال خوب،منتظر ت میمانم،که شب چله ارزو کنمت :)

قشنگ ترین وجود دنیای من،عسل گیسو،عسل چشم،تو زیباترین،زیباترین ،زیباتربن آرزوی منی،در خیال منی،خواب منی،شیرین ترین رویای منی،از نفسهات زندگی می‌گیرم و از لبخندت جان دوباره،من به اعتبار بودن تو زنده ام ،خدای کوچک من❤️🌍

امروز بوسیدم و بوسیدم و بوسیدم تورو که حیات بخش منی،بغلت آرامش جهانی رو داره و دستات حکم قنوت نماز ام و وجودت کعبه است ،طوافت میکنم از جان ،مقدس ترین حریم من،تا انتهای خدا دوستت دارم ،❤️

خوشبحال من که چون تو دارم 🌠💓

بی خیال دنیا و ادماش وقتی ک تو پناه منی ،عشق منی،مهم نیست ندارم و نیستم و هیچم،مهم تویی ک سخت در آغوشت گرفتم ...

تو شکر ،خدای منی ،❤️

Tags :

#مامان

Nedgoli
About Me
دلی نوشت های دخترِ بهار
Archive
News
Authors
Tags
Other

قالب طراحی شده توسط:

پینک تم